روز ٢٨
صبحانه: ٢ عدد پاچه، ١ چشم، نصف بناگوش، دو کف دست نان سنگک، ٥ قاشق آب لیموی سنتی، ١ لیوان آب انار، ١ لیوان عرق کاسنی
ناهار: یک کاسه عدسی با ٣ قاشقسرکه و ١ قاشق سبوس برنج و ٣ قاشق روغن زیتون، شربت زینک، قرص تقویت موی اکوفان، دمنوش سبوس برنج، لیوان معجون شیر و خرما و بادام و فندق و جوانه گندم
عصرانه: آب کدو و ١ قاشق سبوس برنج
شام: آب کرفس و گریپ فروت، ٣ قاشق برنج با ٤ قاشق خورشت آلو اسفناج
دیشب و امروز دوباره در دست ها و صورت و گردنم احساس خارش می کردم که از علایم کهیر است. برای همین آب انار و کدو و لیموشیرین و آبغوره و عرق کاسنی را بسیج کردم.
علت این استعداد بالای من برای کهیر در روزهای اخیر هم اگرچه واضح بود ولی من از آن غافل بودم و در ادامه مطلب توضیح خواهم داد.
برنج دارای طبیعت سرد است و قوت غالب من عملا تا قبل از این رژیم، برنج بوده است. تنها در یک وعده ناهار یا شام عادی معادل کل یک ماه گذشته برنج می خوردم. لذا طبیعی است که با حذف این عامل مستمر سردی تعادل مزاج من به هم بخورد و به سمت گرمی که عامل کهیر است برود. افزایش چشم گیر مصرف خرما و خشکبارهایی مثل فندق و بادام و گردو و پسته که همگی طبیعت بسیار گرم دارند هم دلیل دیگری برای غلبه گرمی در من شده است.
راه حل توجه بیشتر به مصرف سردی هاست.
رژیم گرفتن هم درست مثل این بازیهای شهر سازی و استراتژیک است که اگر یک لحظه از یکی از عوامل غفلت کنی کنترل اوضاع را از دست خواهی داد!!!
- پنجشنبه، ۰۱ اسفند ۹۲
پاچه سه تا بود.
البته با توجه به نحوه ی خوردن یکی هم حساب نمیشه!