روز ١٧ تا روز ٢١
در این ٥ روز با بیماری کهنه کهیر دست و پنجه نرم می کردم. ٥ سال بود که با مصرف به موقع برخی عرقیات و میوه ها این مشکل را تحت کنترل کامل خود داشتم. فقط نکته مهم در این کنترل تشخیص به موقع و اقدام به موقع بود.
هرگاه احساس می کردم بدنم در آستانه کهیر قرار گرفته است فورا یا یک لیوان آب انار تازه و یا یک لیوان آب کدو می خوردم و از خوردن مواد گرمی هم پرهیز می کردم و خطر از سرم میگذشت.
اما این بار مرد میان سال ملعونی چندین روز من را گرفتار کرد.
حدود ساعت یازده و نیم شب بود که احساس کردم بدنم می خواهد تسلیم کهیر شود.در خانه نه کدو داشتیم و نه انار. لذا راهی خیابان ها شدم و به دنبال یک آب میوه فروشی که آب انار داشته باشد گشتم. بالاخره به یک بستنی و آب میوه فروشی رسیدم که می گفت آب انار تازه دارد. تاکید کردم که باید آب انار تازه باشد. مرد بی وجدان گفت بله همین حالا انار ها را آب خواهم گرفت و به بخش پشتی مغازه رفت چند دقیقه بعد با یک لیوان آب انار برگشت. طبق عادت سریع لیوان را تازنصفه سر کشیدم که از طعم آن متوجه کهنگی آن شدم. به مغازه دار با عصبانیت گفتم که این کهنه بود و او هم جواب داد نه کهنه نیست امروز صبح گرفته ام!
خلاصه خوردن آب انار کهنه همان و قهر کبد حساس و مستعد کهیر بنده هم همان!
در آخر هم ساعت سه صبح کارم به دوا و دکتر افتاد و ٣ روز در خانه افتادم. قرص هایی که می خوردم بسیار قوی و به شدت خواب آور بود، تا جایی که در طول شبانه روز فقط سه یا چار ساعت بیدار بودم.
البته در این چند روز مراقب وزنم هم بودم و اگرچه وزن کم نکردم ولی اجازه ندادم به وزنم هم اضافه شود.
- پنجشنبه، ۲۴ بهمن ۹۲
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.