کاهش وزن و رژیم لاغری !

برنامه رژیم لاغری و کاهش وزن برای تناسب اندام و رژیم غذایی مناسب و سالم

کاهش وزن و رژیم لاغری !

برنامه رژیم لاغری و کاهش وزن برای تناسب اندام و رژیم غذایی مناسب و سالم

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کمبود خواب» ثبت شده است

جدای از اینکه خواب زیاد منجر به اضافه وزن و چاقی می شود، یکی از نتایج جالب کم کردن حجم غذا و رژیم غذایی برای من، کاهش محسوس میزان خواب بوده است. قبلا حدود هشت نه ساعت می خوابیدم و باز هم بعضا در طول روز خسته بودم، اما طی دو هفته گذشته ساعات خوابم به حدود ٥ ساعت کاهش پیدا کرده است و در طول روز هم دیگر احساس خستگی نمی کنم. حدودا ٣ ساعت شب ها می خوابم و ٢ ساعت عصرها. البته در تلاش هستم که خواب عصرگاهی را به ظهر منتقل کنم که به اصطلاح به آن قیلوله می گویند و بسیار در احادیث به آن توصیه شده است.

این دهان بستی دهانی باز شد
تا خورنده‌ لقمه های راز شد

 
لب فرو بند از طعام و از شراب 
سوی خوان آسمانی کن شتاب


گر تو این انبان ز نان خالی کنی 
پر ز گوهرهای اجلالی کنی


طفل جان از شیر شیطان باز کن 
بعد از آنش با ملک انباز کن


چند خوردی چرب و شیرین از طعام 
امتحان کن چند روزی در صیام


چند شبها خواب را گشتی اسیر 
یک شبی بیدار شو دولت بگیر

ص: ٥ کف نان سنگک، ٥ ق پنیر، ١ ل چای شیرین، ٣ انجیر، ٢ ق ماست کفیر

د: ١ ل چای سبز و دارچین

ن: ٤ ق عدس پلو، ١ کاسه املت متاسفانه بسیار چرب، ١ کف نان سنگک

ع: ١ ل آب کرفس و گریپ فروت، ١٠ فندق

ش: ١ کاسه سوپ جو، ٣ کف نان جو نازک، ١ ل آبغوره، ٢ ق روغن زیتون، ١ ق عسل


چون از بعد از تصادف ماشین تعمیرگاه است، امروز هم با آژانس بیرون رفتم. ساعت خروجم از منزل پنج و چهل و پنج دقیقه صبح بود. حدود ساعت شش بود که راننده آژانس خوابش برد و ماشین به سمت چپ منحرف شد و با موانع پلاستیکی کنار خیابان برخورد کرد. طبق معمول خدا رحم کرد و تنها آسیب دیده این سانحه چرت آقای راننده بود!

ظاهرا حوادث در این روزهای آخر سال بد جوری در تعقیب منند و از اینکه با صدقه آنها را دفع می کنم چندان حال خوشی ندارند! 

فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین و لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

تقریبا دو روز بود که در مجموع کمتر از ٣ ساعت توانسته بودم بخوابم. روز پنج شنبه هم از حدود ساعت ٦ صبح شرکت بودم و بعد ساعت ٩ تا ١١ برای شرکت در یک جلسه از شرکت خارج شدم. قصد داشتم حداکثر تا ساعت ٢ بعد از ظهر بیشتر در شرکت نمانم ولی از قبل برای مصاحبه با یک متقاضی استخدام که تمام مراحله اولیه را گذرانده بود و تنها منتظر مصاحبه نهایی بود وقت تنظیم شده بود و دو بار هم قبلا به خاطر مشغله من زمان این مصاحبه به تاخیر افتاده بود. خلاصه چشمتان روز بد نبیند، مصاحبه یک ساعتی طول کشید. داشتم آماده می شدم که دفترم را ترک کنم که یکی یکی تعدادی از همکاران با سوالات و نکاتی که همگی مهم بودند سر رسیدند و با هر کدام چند دقیقه ای جلسه گذاشتیم. ساعت حدود چهار و نیم که شد موج جدیدی از خستگی بدنم را فرا گرفت. دیگر ماندن جایز نبود لذا فقط سوییچ ماشین را برداشتم و حرکت کردم.