روز ٨٤ + شرمندگی!

ص: یک مشت آلبالو خشکه، ١ ل شربت سرکه سیب و عسل، ١ کف نان جو نازک و شوید 

ن: ١ ل آب انار

ع: ٣ بشقاب ماکارونی چرب و خوشمزه، ٢ کف دست ته دیگ ماکارونی بسیار چرب، ١٥ حبه سیر خام تازه، ٢ ق روغن زیتون، ٢ ق سرکه، ٢ ق آب لیموترش تازه

ش: ١ ل آب کرفس، ١ ل آب گریپ فروت، ٢ کیوی، ١ استکان آب لیموترش تازه، ١ بشقاب ذرت بوداده (پاپ کرن)، ١ ق عسل

در ٨٤ روز گذشته ١٣ کیلو کم کرده ام و از هر غذایی که اراده کرده ام چشم پوشی کرده ام به جز ماکارونی. این ماکارونی فتنه گر امروز هم باز کار دستم داد و شد آنچه نباید می شد!

طی دو هفته گذشته ٣ بار در معرض اغفال ماکارونی قرار گرفتم ولی هرچه غمازی و طنازی کرد موفق نشد مرا وسوسه کند اما امروز که همسرم به اصرار پسر کوچکم ماکارونی پخته بود من ابتدا تصمیم گرفتم لب نزنم. بعد تصمیم گرفتم فقط یک قاشق بچشم. بعد عهد کردم که فقط ٣ قاشق بخورم. بعد به خودم ارفاق کردم و یک بشقاب پر خوردم. بعد تصمیم گرفتم یک بشقاب هم به نیت شام شب و صبحانه فردا بخورم. بشقاب سوم را هم بدون نیت خوردم.

الان که این متن را می نویسم احساس شرمندگی توام با شادمانی و خستگی دارم. شرمندگی از بی ارادگی و شکستن رژیم غذایی، و شادمانی از مزه ماکارونی که هنوز زیر زبانم است و خستگی هم به خاطر این که این ماکارونی فتنه گر سیر نمی کند فقط خسته می کند!

مطلب مرتبط: ماکارونی فتنه گر