روز ٣٩ + مراجعه به پزشک
دوشنبه، ۱۲ اسفند ۹۲
ص: ٣ ل آب، ٣ ق سرکه سیب، ١ لیمو ترش، ١ ق عسل
د: ١ ل آب، ٢ ق سرکه، ١ ق عسل، ٣ بادام، ٣ فندق، ٣ تخمه کدو، ٢ انجیر
ن: ٣ ق کالجوش، ١ خرما، ١ ق ماست چکیده، ١ کف نان جو و شوید
ع: ١ کف دست نان جو نازک، ١ تخم مرغ نیمرو شده در کره، یک ششم یک به کوچک
ش: ١ ل آب انار، نصف سیخ کباب گوسفندی، نصف سیخ کباب مرغ، ١ پیاز، ١ ل دوغ کفیر، ١ ق سبوس، ١ ق شلتوک، ١ ق سماق، ١ ق روغن زیتون، ١ حبه سیر، ١ ق عرق زیره، نصف ق لیمو عمانی، ١ ق عسل
امروز دقیقا ٣ ساعت در مطب یک فیزیولوژیست برای درد کمر معطل بودم تا نوبتم شود که حداقل دو ساعتش را سرپا بودم چون ١٥ نفر دیگر هم در صف بودند. بعد هم در کمتر از ٣ دقیقه ویزیت شدم و نسخه ام پیچیده شد!
چون پزشک ها عمدتا از بهره هوشی بالایی برخوردار نیستند، نمی توانند طوری وقتهایی که می دهند را تنظیم کنند که مراجعه کنندگان کمتر معطل شوند. البته یک گزینه دیگر هم می تواند این باشد که عقده شلوغ بودن مطب دارند ولی امیدوارم همان ضعف شدید آنها در ریاضیات و آمار و احتمالات منشا اصلی این نابسامانی باشد.
من که کلا اعتقادی به پزشکان ندارم ولی هرجا که برای پسر کوچکم هم مجبور شده ام به مطب پزشکان مراجعه کنم همین آش و همین کاسه بوده است. درآمد پزشک ها معمولا بی برکت است. شاید یکی از دلایل آن همین بیماری رایج اتلاف وقت بیماران و در عین حال وقت نگذاشتن برای آنها باشد. حتی اگر در زمان کم هم به تشخیص درست برسند حق بیمار است که لااقل چند دقیقه ای توجیه شود.
در این مطب دکتر دستیاری داشت که من او را بیشتر از خود پزشک پسندیدم. خلاصه به پزشک جوان نصیحت های لازم را کردم اگرچه بعید می دانم بخواهد بر خلاف جریان عمومی پزشکان شنا کند.
- دوشنبه، ۱۲ اسفند ۹۲
در کرهبُخارپز